CORRIGER LES PAROLES

Paroles : Barkhiz

دلم میگیره توو آسمونم برق نیست
کلی کار باید بکنم و وقت نیست
کلی ساختم و آخرش سقف ریخت
دیگه جونی نمونده چیو برخیز
دلم میگیره توو آسمونم برق نیست
کلی کار باید بکنم و وقت نیست
کلی ساختم و آخرش سقف ریخت
دیگه جونی نمونده چیو برخیز

آلان سی و چند ساله
دارم میجنگم من بی تفنگ آره
نشد دلم برا کسی تنگ بشه
امروز دست مرگ میاد پایین کیو برداره
یکی میپیچم که حساس نشم
دورم آشغالا جمع شدن وسواس نشم
بابا کار کرد تا دست هاش قشنگ
پینه بست من میخوام پس باس باشم
باور نداشت کسی جز جِی به من
الان * نشون میدم بیاد هر چی لیبل هم
یه جور قیمتو میدم اصلاً یارو دَر بره
ماها ارزون دادیم جوونی پا رپ بره
اینجا تبدیل میشه سریع شیر به کفتار
لاشخورای دورتو پس سیر نگه دار
ننم گفت خوب نشی نیست شیرت حلال
ما که شیر خشک زدیم ولی میگیم چشم باز
تووی کشورم واسم نبود یه ذره جا
اونجا جای تو نیست حتی باشی پسرِ شاه
من که بچه کارمندم شدم بچه کار بلد
تا که داش نادر بهم یاد داد حشو بار زدن
دیدم زندگی اونجور که میگن هم نیست که
هرچی ول کنی بره بهت بیشتر هم میده
چند ساله فقط به سمت باد میرم
من که وقت دارم یه چند صبا دیگه هم حالا