CORRIGER LES PAROLES

Paroles : Fasle Zeshti

نگاه من و تو به آسمونه
کنارمونه فک میکنیم که یه جایِ دوره
کلِ آرزوت یه حالِ خوبه
رو این خاکِ مرده که درختش واژگونه
همه خسته ایم از رنگِ مشکی
که قلمش دزدیده شد به دستِ ابلیس
برا حرکت نمونده یه قطره بنزین
یه روزی تموم میشه این فصل زشتی

همه خسته ایم از این وضعیت
این شریعت رو دوشمونه نیست وصیت
اون مرد همیشه میترسید از
روزی که مادرش عمل بخواد و نیست هزینه اش
میگن تو سم و بکن تو بدنت سرنگ از ما
که سرت پایین باشه و نزنی بلند فریاد
عینِ شاخه ی درخت که خورده کتک از باد
میزنن بالِ جوونی که باشه بلند پرواز
پنچریم همه تویِ این مسیرِ پُر از سنگ
گرسنه افتادیم رویِ جزیره پُر از گنج
توصیم اینه بهتون زنجیره بلندتر
ببندید به قلباتون جای دستگیره هنرمند
اینجا برا نفس کشیدنم ضوابط میخای
مهم نی برا کسی که تو داری سوادِ زیاد، اصلاً
حالِ من و تورو نمیفهمه که
نفس گرمی که میاد از پشتِ طلای سیاه
مگه چند سالِ دیگه هستیم کنار این زمین
که با تیر کمون از آسمونم ستاره میزنیم
مگه چی بهمون میرسه از دامِ این فریب
که تو این جاده ی تاریک برا هم چاله میکنیم
خرد میشی آروم آروم یهو میشکنی
وقتی احساست نمیذاره بکنی از این خاک
یه جایی میبری، قید و میزنی
با خودت میگی دیگه وقتشه بپری از این خواب