CORRIGER LES PAROLES

Paroles : Gavazn

منم همون تیر شهوت پدر / توی هم آغوشی با یه کمون سرد /
که بعد تصمیم مادرم به سقط / به تولد شلیک کمونه کردم /
اما زندگیم نه تاس شد نه اتفاق / اما زندگیم نه شانس شد نه امتحان /
اما زندگیم نه راز شد نه اعتقاد/ نه نالیدم به چرخ زمونه برگرد/
از کودکیم سوز تیز میرسید/ وقتی قدم هنوز به زیر میز می رسید/
من کف کف خط بودم لیست می رسید/ از واقعه بعد واقعه پلیس میرسید/
طبقه ی من همون خزون زرد بود / که به امیده یه قرونتن غرق /
شدم دانش آموز حروم شهر / که ازم شکار شدن تموم دفترا/
به نام ترس که حصار رو کشید / و سار حصار که دار رو کشید/
من بی ضدگلوله و جبر دبیر/ که خشاب صفحه ی چهار رو کشید /
یه شونزده ساله که هرلحظه باشه این فکر که باس دفاع کنه تا حمله باشه/
این فکر که باس بیاره بالا تف کنه/ ولی نباس از ترس رو زمین سنگ بشاشه/
این شد از زندگی فقط دادم رفت / و کم کم برگ درختارو یادم رفت/
دستا می رفت تو جیب داخل کت / تو سنگر کوچه ها اعتمادم رفت/
حق رو زد از پشت قبول حق و تق/ واسه صاحاب زبون لق /
این واسه تیره مثل منای شرور هر درد/ که وزن غبار رو عروض گردن/
بلوغ بود و نبود قلبم اون روزا/ بلوغ بودو تموم دردم اون روزا/
کدوم کوچه رو باس میرفتم / وسطه وسطه گرد بودم اون روزا/
دیدم تب پر وهم می زنه به پیشونی همه دور هم/ می شه زیر هذیون حق کپه کنه شهر /
زیر گلوله ی سیاست با خفه کن جهل/ دیدم له شده تنه توی من/
له شدیم زیر هم همه دوره هم/ له شدیم زیر سنگر پر سنگ/
همه پر جنگ شدیم همه پر جنگ/ دیدم هرشاخم محتاج لونه بود /
مگه میشد اون زندگی رو تا به خونه برد/ تو آغاز جوونی و آسمون و دود/
پرسیدم میشه درخت رو از آسمون ربود؟

/ آزادی فهم بود نه منفعت نه نان/ نان قتل فقر بود امان از جهل/
امان از این همه جوونه که گل کرد تو خلع/
و ما که خوابمون سبک بود افتادیم از گهواره های تاریخ اما روی صورت/
و صورتک ساختیم از زمین کدورت/ با دستهای تاریک/
ما تو نشیب عفونتیم/ ما روح سرگردون گلوله ی مرده ایم/
تو تابوت خشاب حاشیه ی زندان/
زوال انسان و لاشه ی طبیعت/ لنگ انگشت عقل رو ماشه ی حقیقت/
برای شلیک به سمت سایه / ما محکومیم به قتل جهله آیینه/
ما محکوم و مجبور آزادی و دردیم/ آیینه رو بشکن ..

بخش دوم
آزادی فهم بود نه امنیت نه ضامن /
که بالش گرم قفس باغ وحش راز پروای نعره های شیر و شیب تند دامنه های پرواز حادثه ساز عقاب رو ساده میکرد به میله های امنیت / قفسو بشکن با قطعیت صدا /
که کل زندگی اتکا به سینه است/ انتهای زندگی ابتدای بیمه است /
منو تو حجمیم که زمان زاده / اسمو ولش کن اینا قرارداده/
از چی میترسی یه زمستون تاریک / بدون نور خورشید؟
باورش کن زندگی بی رحم و سخته و عدالت دروغه/
مثل گوزن باش که با شاخ حضورش / تفنگو میکنه شکار غرورش /
من و تو گوزنیم
آزادی فهم بود نه جنسیت نه زور/ زن صدای بلند خطه ی خراب ماست/
امان از این همه زجه ی نهان / امان از تبار سیاه تازیانه های ما/
این مادیان چطور چهارنعل رو چارگوش خونه جا گذاشت/
منو تو حجمیم که زمان زاده / قالب رو ولش کن اینا قرارداده/
تو اوایل جوونی که ساز من طلوع شد / این فکرها تو ذهنم بنای گفت و گو شد /
فکر، نگاه ، تغییر ، حرکت، حرکت
/ اتفاق بعد تو نگاه من فرو شد/ چگونه حمل کنه این قاصدک جنون رو/
خیلیا تو این قسمت از سفر می مردن اما/ تازه واسه من شروع شد/
من رپ میکنم مثله بولدوزره صدام/ این یعنی آغاز قلدر ابتدا تو انتخاب/
من انتخاب میکنم تو صحنه زنده باشم نه مرده به استعفاء /
من زندم هنوز همین جرم منه / آزادی تغییر فرم منه بگو/
با خشاب پر بزنه که زیر حبس هوای من سرفه زنه صدات/
منم طعم تلخ زندگی که لب به لب پرم بچه ی زاغمو کف /
که تا ته کف شهر تن زاغمو زد /
آزادی شعر و بیت و من یعنی/ انتخاب بین هروئین و رپ /
اووو بچه ی جنوب شهر رو باش که ایستاده رو سینه تو غروب هر دوپاش/
زنده باد عنصر انتخاب /
آزادی مرگ بود به انتخاب من نه عمر / آزادی جنگ بود به اقتضای حق نه ظلم /
اگه روزی برسه که کندم بکنه / زندگی میندازم اتفاق رفتنو /
منم همون تیر شهوت پدر / توی هم آغوشی بایه کمون سرد /
که بعد تصمیم سخته مادرم به سقط / به تولد شلیک کمونه کردم/
شاید شلیک جنون شده باشه / شاید زندگیم حروم شده باشه /
شاید تموم خاطره هام توی آینده معدوم شده باشه/
اما از یه جایی من بودم و این انتخاب / زنده باد جونی که مصدوم شده باشه/
من تموم میشم جایی که بایستم / نه جایی که سفر تموم شده باشه
...