CORRECTAR LA LETRA

Letra : Aman

[شاهین نجفی]
به گودِ چشم سیاهش، به خونِ توی نگاهش
به آن دو ماهیِ قرمز میان عمق دو چاهش
نگاه کردم و گریه امان نداد بمانم
به او که معنیِ دوری‌ست، که انتهای صبوری‌ست
به خنده‌ هاش که زوری‌ست
نگاه کردم و گریه امان نداد بمانم

[شاهین نجفی]
امان از آن شب وحشت، امان از این همه دوری
از این تنفسِ در مرگ، عذابِ زنده به گوری

[حامد نیک پی]
به ساق و سایش ارّه، به جیغ او تهِ درّه
به مرگ ذرّه به ذرّه
نگاه کردم و گریه امان نداد بمانم
به روی و موی سپیدش، به اشک و تاری دیدش
به کورسوی امیدش
نگاه کردم و گریه امان نداد بمانم

[شاهین نجفی]
امان از آن شب وحشت، امان از این همه دوری
از این تنفسِ در مرگ، عذابِ زنده به گوری
[شاهین نجفی]
به هیچ راه پس و پیش، به دردِ بیشتر از پیش
به آن دو چشم دهاتیش
نگاه کردم و گریه امان نداد بمانم