CORRECTAR LA LETRA

Letra : Bazr

دلم رو ببر، دلم رو ببر
ببر به سفر، ببر به سفر
سفر دراز، سفر دراز
سفر شبونه، سفر درون
یه بذرم زیر خاک
همه چی تاریک و سیاه
ساکن، ساکن، درگیر یه قطره آب
پی آبم پی نورم
زیر خاکم یه نقطه کورم
ثابت ثابته هر سلولم
ساکت ترین توی محفل بودم
هنوز آب نخوردم ولی تشنه ام
چند فصله منتظر نوازش جسمم
یه سری میروییم آبِ باشه قسمت
یه سری میسوزیم توو شعله مثل اسپند
من روییدم، قطره آب رو حس کردم رو تن لختم و
گویی من نگنجیدم توی پوستم
سر به زیر ها مردن سر بلند ز زیر خاک آوردم
هوا رو بوییدم، شب و روز رو دیدم
به دست باد حرکت کرد
حرکت کرد و به دشت ما بذر افکند
یه قاصدک در دشتم
ز مرده ها برگشتم
ز مرده باز نو آید
زمین همینطور شاید…
به دایره دور ها زد
کلیدم و
قفل‌هایت
ز خواب خود آگاهم
به گام خود ناکامم
از ساقه و برگ ریشه
شبانگهان باز آمد
خورشید صبح باز آید
به صورتم باز تابد
گرما کند آزادم
ز پای من باز سازد
دلم رو ببر، دلم رو ببر
ببر به سفر، ببر به سفر
سفر دراز، سفر دراز
سفر شبونه، سفر درون