CORRECTAR LA LETRA

Letra : عدم (Adam)


سرم تو سطل آشغال محله
ولی پی چیزی نیستم این تو
تو سرم فکر لَخته شده
مثل خون تو دو تا کیسه سیاه و یه گره کور
زیادی نزدیک شدم به حقیقتشون
انگار که انداخته باشنم دور
روزا می‌گذرن زود
من عابر زمون
یه خاطره هنوز تو ذهنم مونده
پاییز اینجا کوتاهه و جوجه‌هاش کم
خیابونا کوچیکن و کوچه‌هاش تَنگ
خواستم مردم با حقیقت آشنا شن
اونام اسممو رو یکی از این کوچه‌ها گذاشتن
اونا حرف منو باور کردن
هر چند دیر شده انگار
این کوچه‌ها، چروکای صورت شهرن
این شهر پیر شده به پام
اونا از رفتنم متأسفن
عاشقم بودن چون دیدن متعصبم
چون دیدن که به خاطر حق جنگیدم
من به تصورات مبهمشون رنگ می‌دم
آسمون سیاه‌ست
اینو نرفته یادشون
و حتی عکسمو چسبوندن بالای تخت خوابشون
منو نرفته یادشون، نرفته یادشون، نه
من گذشتم از خودم و شدم قهرمانشون و

الان دو روزه که نیستم
(دو روزه که نیستم)
الان دو روزه که نیستم
(دو روزه که نیستم)
الان دو روزه که نیستم
(الان دو روزه که نیستم)
الان دو روزه که نیستم
(دو روزه که نیستم)

من می‌گم خونا رو پاک کنیم
جسدو تو یه کیسه جا کنیم
بعد خاک کنیم تو هر بیابونی، این اطراف
نه! راه بهتری هست
هول نشو، می‌‌تونیم بگیم گم شده
بعد پیدا کنیم مُرده‌شو
نه! این راه خوبی نیست اصلا
محل کوچیکه، همه می‌فهمن
من می‌گم تیکه تیکه‌ش کنیم از پا تا گردن
بعد فردا تیکه‌هاشو بندازیم تو جوب محل
یه ایده دارم، یه ایده خوب
چرا تیکه‌هاشو بندازیم تو جوب؟
اینجوری که جوب می‌گیره بو
می‌پیچه تو محل
به جاش از سر تا پاش ببریم و
صبح بریزیم تو چند تا سطل آشغال
تو چند تا محله، که کسی بوشو نفهمه
دست بجنبونین تا نَگنده
آشغالا رو زود می‌برن صبح پنجشنبه
هی تو! هی بدو
چند تا کیسه سیاه بیار
سه تا چاقو سر راهت بیار
بِکشیم ببریم تو حموم
بهتره می‌‌پاشه خون رو دیوار
زیاد
وقت نداریم بو می‌گیره جسد
سه نفر، نفری یه دونه محل
چاقوها رو تیز بکنین
فقط که راحت ببره و نرم
اینکه که کُشته بودنم کافی نبود
دست و پامو کشیدن و بردنم تو حموم
سه تایی‌شون وایسادن بالای بدنم
از چال گردنم، شروع کردن به پاره کردنم
اونام متعصبن رو قانوناشون
سه تایی نشستن رو من، رو زانوهاشون
داد می‌زنن، یه شعاره رو لباشون هم‌زمان
با اینکه خون می‌پاشه تو صورتاشون
(اینجا آسمون آبیه بی‌شک)
(اینجا آسمون آبیه بی‌شک)
صبح شد، محله از آدما پُر شد
ولی جای یکی خالیه، کی؟

من! که الان یه روزه که نیستم

من فکر می‌‌کنم رسیدم به حقیقت
آدما دو دسته‌ن، یا دلبسته به مسیرن
یا فقط پی نتیجه‌ن
تو پی چی‌ای ها؟
مغز تو درگیر یه مشت سوال پیچیده‌ست، که چی؟
من جواب خوب می‌‌خوام
تو پی چی‌ای ها؟
کلمه‌ها زندانی سیاسی‌ان پشت سیبیلات
منتظری چی بشه؟
منتظری کی بیاد؟
تو می‌خوای امروز به درد بخوری
من می‌‌خوام قهرمان شم، تو فردایی که نیستم توش
تو فردایی که نمی‌آد
فردایی که زلزله‌ش خراب نکنه ارگ صدامو
فردایی که نمی‌آد
غلبه کردم به ترسم
سود که هیچی، ضرر خالص بود
حاصل داد و ستد یه نگاه، یه نگاه
اون سه‌تا، یه نگاه، من
یه نگاه اعتقاد، یه نگاه شک
گفتم آسمون سیاه‌ست
این اعتقاد منه، آسمون سیاه‌ست
این باید بشه اعتقاد همه
(اعتقاد همه)

(اینجا آسمون آبیه بی‌شک)
(اینجا آسمون آبیه بی‌شک)
اینجا آسمون سیاه‌ست کلا
اینجا آسمون سیاه‌ست کلا
(اینجا آسمون آبیه بی‌شک)
(اینجا آسمون آبیه بی‌شک)
اینجا آسمون سیاه‌ست کلا
اینجا آسمون سیاه‌ست کلا
الان نیستم، الان نیستم، الان نیستم